وصيت نامه خواندني سردار قديريان
بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
بجوشید، بخروشید، مترسید و بایستید که خورشید فجر نزدیک است و دست یافتنی و خدا پشتیبان و مژده دهنده پیروزیتان است.
شاید هنوز باورتان نشده است که دشمن در کمین است، حال از مولای دهم گفتهاند و اگر دهانشان را مهر و موم نکنید، ناموس مسلمین را به سخره خواهند گرفت.
آری چه سیاهند دلهایی که از این همه شرارت نمیسوزند و چه پاکند دلهایی که در اوج مظلومیت باز هم از نور ایمان و عشق به خدا لبریزند و یک لحظه از حرکت به سمت خداوند باز نمیایستند.
ای مرتد به کجا رسیدهای از بوسیدن دستان سگهای پادشاهان فاسق و تبهکار و از چاپلوسی شیطان؟ برای این مقصود بیمقصد، شیطان را بر گردن خویش سوار کردی؟
برای شکستن حرمت مادر، حرمت آفتاب، دل از ضریح عشق بریدی و بر ضریح جهل و سیاهی گره زدی.
تو که حراج گذاشتی اندیشههایت را و دلقک شدی با کلاه جهل و چشم چپ شیطان، تو که سند مرگ ابدیت را امضا زدهاند، بگو به کدام مرام خواهی مرد، تو که آفتاب فردا را نادیده گرفتی و تسبیح از هم پاشیده شده عشق را کنار آرامش صبح و خواب آسوده شبهای کودکیت ندیدی.
حال تو بر تلهای از خاکستر ایستادهای، بر باتلاقی از مرگ که هر لحظه تو را فرا خواهد گرفت و آن گنبد که برای نابودی قداستش به هر در زده بودی، همچنان در مشایعت آفتاب دلبری میکند و از اشاعه نور طلاییاش دنیایی را از ظلمات نجات میدهد.
پا بر تیغ بکش و دستمال سیاه دلت را بر هر سرابی که برای نجاتت میبینی، بر هر روزنه نور خیالی تکان بده، سرت از خیره شدن به آسمان گیج خواهد رفت و چشمانت واله، انتظار روشنی را میکشد، آیا کسی هست تو را یاری کند؟
"مثل الذین اتخذو من دونالله اولیا کمثل الذین العنکبوت اتخذت بیتا وان الوهن البیوت لبیت العنکبوت لو کانو یعلمون"
مثل آنان که خدا را فراموش کرده و غیر خدا را به دوستی گرفتند حکایت خانهای است که عنکبوت بنا کرده است، اگر بدانند سستترین خانهها خانه عنکبوت است.
اين زندگي قشنگ من مال شما
ايام سپيدرنگ من مال شما
باباي هميشه خوب من را بدهيد
اين سهميه هاي جنگ من مال شما
تقديم به همه بابايي كه شهيدند و بچه هايي كه سالهاست هديه روز پدر نخريدند.
ساعت 10 و 30 است و مسجد تقریبا پر شده. پر از عده ای جوان. از یکی از مسئولان می پرسم که مهندسان نیروگاه را چطور بشناسم؟ جواب می دهد که همه اینها مهندس هستند. تازه می فهمم وقتی می گویند دانش هسته ای، تولید دانشمندان جوان خودمان است و بومی شده، یعنی چه...
انگار گمنام بودن، هنوز قسمت خیلی هاست. مثل همان دو شهید یزدی که هنوز مادرشان شب ها درب خانه را باز می گذارد و می گوید: شاید پسرهایم امشب برگردند. کلید ندارند. پشت در می مانند.
همه شهدا برای عملیات والفجر 8 هستند. عملیاتی با رمز "یا زهرا(س)". این عملیات والفجر 8 هم برای خودش حکایت هایی دارد. می گویند چند سال پیش که یکی از فرماندهان داشت طرح عملیات را برای کارشناسان توضیح می داد هیچ کس صدایش در نمی آمد. 3 ساعت تمام. اما بعد از 3 ساعت ، یکی از کارشناسان خارجی گفته بود: "همه اینها که گفتید، اطلاعات سوخته بود. خودمان هم می دانستیم. این همه مدت که ساکت بودیم، فقط می خواستیم از راز یک کارتان سر در بیاوریم. چطور از آن رودخانه عبور کردید؟"
اشک فرمانده سرازیر شد و گفت: فقط با یک جمله که آن را هم شما نمی فهمید: یا زهرا(س).
درج در ادامه راه
ما جوانان خطــر دیده ایم
جملگی آماده و ورزیده ایم
آرَد اگر ابرهـه صـد فیــل را
زنده کنیم اسم ابابیل را
وای اگر تیغ شرف برکشیم
هستی تان را سر خنجر کشیم
یا سر پیمان همه سر می دهیم
یا سرتان را به هدر می دهیم !
بار دیگر شهرها بوی کربلا را استشمام کرده است.بوی عشق و وفاداری بوی ایثار و از خودگذشتگی بوی ولایتمداری را استشمام کرد.
آمدند تا یادآوری کنند برای کسانی که فراموش کرده اند. آمدند بگویند ای امام عزیز اگر ما آن روز ها جسم خود را نثار شما و آرمانهای انقلاب کردیم امروز روح ما هم در خدمت شماست.آمدند به ما یاد دهند که اطاعت از مقتدا و رهبر خود را باید به قیمت دوری از خانواده و عزیزان و حتی به قیمت خون باید خرید.
96 پرستوی خونین بال به خانه خود خوش آمدید .
به آغوش پدر و رهبر خود آمدید
خوش آمدید.
شادی روح مطهر 96 پرستوی بازگشته به وطن صلوات بر محمد و آل محمد(ص)
این بیانات که دلایل ادامه جنگ پس از فتح
خرمشهر را مطرح میکند، در گفتگو خبرنگار صداوسیما با حضرت آیتالله
خامنهای، (به عنوان رییس جمهوری و رییس شورای عالی دفاع در آن زمان) در
تاریخ ۱۳۶۵/۶/۲۹ ایراد شده است.
متن این پرسش و پاسخ به شرح زیر است:
سوال: آقاى خامنهاى سؤالى که مىشود مطرح کرد مسألهى دفاعى بودن جنگ است. ما از ابتداى جنگ و شروع تجاوز عراق اعلام کردیم که در حال دفاع هستیم و بعد از اینکه وارد خاک عراق هم شدیم این مسأله را عنوان مىکنیم که باز جنگ ما یک جنگ دفاعى است. شما این مسأله را چگونه تعبیر مىکنید؟