سلام بر قبر بی نام          سلام بر شهید گمنام

تو را دوست دارم ای شهید گمنام ، تو را که دسته‌دسته گل برایت شکفته می‌شود . تو از تبار عشق‌های پاکی و من از گذشته‌های دور با بوی تو آشنا بودم ، تویی که گمنامی را ازمادر بی نشان تاریخ در کوچه‌ پس کوچه‌های حادثه گرفته‌ای ، تو را خداوند احد و واحد انتخاب کرد تا به ما زمینی‌ها بفهماند واقعا عشق واقعی و حقیقی چیست؟

تو ای شهید گمنام ، تو همانی که هفت آسمان بی کران و ابتدا و انتهای تو را نمی‌یابند و تو ای فرزند فاطمه(س) باور کن هرکس که درخشش تو را نظاره کرد به قدر اوج و اعتلای تو غبطه خورد .

من در خیال خود با تو می‌گویم ، با تو که در آسمانها و زمین بر من می‌نگری ، با تو که هرگز تو را ندیده‌ام وحرفهایت را نشنیده‌ام . با تو که تمام لحظه هایت را در ستایش محبوب بودی ومن در خواب بودم. در آن روزها که تو مشق عشق می‌کردی من در حصار تن اسیر بودم . چه بگویم ؟ آخر دیدن تو و حضور تو در اینجا جای مباحات است و قلب من از حضور تو در تکاپو و انفجار.

می‌خواهم کفنت را حصار تن غمگین خود کنم ... جانا نامت رانمی‌دانم اما با من نا‌آشنا نیستی ، رویت راندیده اما زیباتر از تو نمی‌شناسم ، گفتن این حرفها سخت است ، ولی احساس کردن بو و در کنارت نشستن دیدن آن کلاف سپید بر تکیه‌هایی از تن تو و رایحه‌ای که به همراه داشتی وجودم را به لرزه می‌افکند و در این هنگام سکوت ، بلندترین فریاد است. در عجب آن لحظه‌ام که از اشکهایم جدا شدم و خود می‌دانم که اگر تو نمی‌خواستی من آنجا نبودم که کریم بنده نواز مرا به سوی قرارگاه خواند تا به ملاقات بپردازم.

بگذار دیگران از حرفهای ما چیزی نشنوند تا اسرار از پرده بیرون نیفتد....

می‌خواهم بخوابم تا شاید در خواب تو را بار دیگر ببینم ، و عطر تو را استشمام کنم. گمان مبر که گمنامی ، تو گمنام نیستی ، همه تو را می‌شناسند . گمنام ندیده‌ای بیا تا نشانت دهم ، موجوداتی در این دنیا هستند که همه نامشان درنانشان پیچیده که اگر نامشان ببری دیگر کسی آنها را نمی‌شناسند.

کادرت فاطمه‌زهرا(س) ، تاکنون ندیده‌ای هر شب جمعه که به گلزار شهدا می‌آید یک راست قصد کوی شهیدان گمنام را می‌نماید. بر سر هر قبری که نام و نشانی ندارد می‌نشیند و فاتحه‌ای می‌خواند و هر بار بی‌اختیار اشک از چشمانش جاری می‌شود .آری او اینجا احساس دیگری دارد .

ولی بدان ای دریا دل که اگر گمنامی این است باید بدانی که از این گمنام‌تر هم در این عالم بوده ، می‌پرسی چه کسی؟ از خودش بپرس او اکنون در بهشت با شماست به او بگو که وقتی خواهرش بر جنازه‌اش حاضر شد چه گفت؟

و تو ای شهید تو را به خون پاک و مطهرت قسمت می‌دهم که عنایتی هم به ما منتظران شهادت بکن و دست ما را بی نصیب نکن . ما گنهکاریم و محتاج شفاعت .

دل خواست که ازکرب و بلا گوید باز

از تشنه لبان نینوا گوید باز

از پهلوی بشکسته مادر زهرا

از فرق دوتای مرتضی گوید باز

از غم دوری مولای سفر کرده‌مان

دل خواست که از هجر و بلا گوید باز